اتشی بودوفسرد
رشته ای بودوگسست
دل چو از بند تو رست
جام جادویی اندوه شکست
امدم تا به تواویزم
نیک دیدم که تو ان شاخه بی برگی
نیک دیدم که تو بر چهره امیدم
خنده مرگی ...
تو همان به که نیندیشی
به من و درد روان سوزم
که من از درد نیا سایم
که من از شعله نیفروزم ....
سلام دوست عزیز
وبلاگت جالبه ممنون میشم که به من هم سر بزنی.
امیدوارم که موفق باشی.
* پرواز را به خاطر بسپار ... پرنده ای دیگر در انتظار آموختن است *
تو باید به او هم بیاموزی
«« خانه ای خواهم ساخت ... آسمانش آبی
باز باشد همه پنجره هایش به پذیرایی نور
ساحت باغچه اش پرز نسیم..حوض ماهی پرآب
قامت پاک درختانش سبز
و تورا خواهم خواند که دراین خانه کنارم باشی
سینه آینه تصویر تورا میجوید ... که درآیی چون نور
تو بدین خانه بیا .. درخیابان امید
کوچه باور سبز .. نبش میدان صبوری
آنجا ... خانه ای خواهی یافت
سردر خانه چراغی روشن .. روی سکویش گلدان گلی
در دل خانه اجاقی دلگرم
با حضور تو درین خانه چه جشنی برپاست
آسمان شب این خانه پر از چشمک و مهتاب و نسیم
ناودانش پر موسیقی آب
ای سرآغاز امید ... تو بدین خانه درآ
من به دیدار تو می اندیشم ... و به آرامش بودن با تو »»
سلام
قشنگ بود
عده ای همیشه نگرانند که چرا گل سرخ خار دارد
اما
من همیشه خدا را شکر می کنم که بوتهءخار گل دارد
من هم خوشحال میشم به شما لینک بدم
سلام
منم لینکتو گذاشتم
بای
تو همان به که نیندیشی
به من و درد روان سوزم
که من از درد نیا سایم
سلام آقا محمد شعر جالبی بود ...من با تبادل لینک بیشتر موافقم...
سلام دوست عزیزمن با موافقم به هم لینک بدیم. بازم سر بزن
سلام دوست عزیز ... آپدیت شد ... خوشحال میشم سر بزنید .... به امید دیدار ....